جدول جو
جدول جو

معنی شوب صینی - جستجوی لغت در جدول جو

شوب صینی(بِ)
معرب چوب چینی است. رجوع به چوب چینی شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(بِ)
بیخی است معروف و گیاه او بی گل و بی ثمر است. برگش به زنبق و ساقش به نی شبیه است و بهترین آن قطعه های بزرگ املس سرخ نیم رنگ شاخ جهانیده بی کرم و بی گره است و بسیار صلب و اندرون سیاه و ثقیل الوزن بحد افراط که صمغی نامند خوب نیست و کرم زدۀ او ضعیف القوه است. مرکب القوی و مایل بحرارت یبوست آن زیاده بر حرارت و بغایت مخفف رطوبات غریبه و ملطف و مفتح و محلل و مدر بول و عرق و با رطوبت فضلیه و مقوی باه و منقی خون و روح از کثافات و با قوه قابضه و مقوی حرارت غریزی وسریعالنفوذ در عمق بدن و مقوی اعضای رئیسه و اعضای تناسل و معده و جهت علت آتشک و قروح خبیثه بی عدیل و در رفع امراض مزمنه و آکله و علل سوداوی مثل جرب و حکه و تب ربع و نواصیر و درد مفاصل و جذام و داءالفیل و سایر اوجاع بارده و جراحات مزمنه و اورام صلبه و داءالثعلب و داءالحیه و سرطان و بهق و برص سیاه و مالیخولیا که از احتراق بلغم باشد و جهت قطع عادت افیون بی نظیر و رافع مواد نزلی و زکام و منوم و نیکوکننده رنگ رخسار و مستمن اکثر ابدان و در توالد و تناسل قوی الاثر و در بروز فرمودن حصبه و رفع سمیت خلط و اختلاط ذهن، مکرر حقیر تجربه نموده است و علاج مایوسین باه شده و مستعمل در اکثر مواد، آب طبیخ اوست و جرم او مسدد و قوی التخفیف است مگر تازۀ او که خشک نشده باشد و نخوردن نمک در ایام خوردن او کلیت نیست چه ترک عادت او و اعتیاد به ادویه حارۀ مظنۀ ضرر است در اکثر امزجه و همچنین اجتناب محرورین از ربوب حامضه واشربۀ کم ترشی لزوم ندارد. و بتجربه حقیر مکرر رسیده است که جمعی بجهت علتی چند از آب متضرر میشدند و بجای آب طبیخ و نقیع چوب چینی مدتها آشامیده از حموضات قلیله اجتناب ننموده اند و بسیار منتفع گردیدند و اقسام استعمال او و اخذ عرق و نقوع و غیر آن در دستورات تحریر یافته و مربای او در جمیع افعال ضعیف تر ازطبیخ اوست مگر در تقویت معده و دماغ. (تحفۀ حکیم مؤمن). ریشه معرق که از چین آورند. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
لوح ها باشد تنک برنگ سیاه که از عصارۀ گیاهی کنند و از چین آرند و در دردسر بکار است و طرز استعمال آن این است که قرص را بسایند و گرد آن را بر مواضع دردناک پراکنند، (از ابن البیطار)، برگ آن تنبل (تنبول) و صمغ آن لبان است، (دمشقی)، گیاهی که به ذراعی بالای آن رسد با گلی سرخ و بیخ آن به زردک ماند جز آنکه بیخ شاه صینی رخواست، (یادداشت مؤلف)، عصارۀ حنای چینی و گویند عصارۀ ریوند است و به الوان مختلف می باشد بعضی برنگ صندل سفید و بعضی مایل بسرخی و بعضی مایل بسیاهی و بعضی مایل بزردی، (مخزن الاویه)، تیره گیاهی است چینی که برای دردسر نافع است، (از دزی ج 1 ص 717)، رجوع به شاه چینی شود
لغت نامه دهخدا